«عصرجدید، عصرترجمه است برای همۀ فرهنگها وملتها. ترجمه<span style="font-family: " b="" nazanin";="" font-size:="" 12pt;="" mso-ascii-font-family:="" "times="" new="" roman";="" mso-fareast-font-family:="" arial;="" mso-hansi-font-family:="" roman";"="" lang="FA"> گفتوگو است؛ گفتوگو همواره برابر نیست. طرفهای گفتوگو همواره همتراز نیستند، و گفتوگو همواره با تفاهم همراه نیست، بلکه ممکن است آمیخته با سوءتفاهم باشد. اما در گفتوگو این امکان نهفته است که برابری و تفاهم ایجاد شود. تاریخ ترجمه در ایران ۱۵۰ساله اخیر را که در نظر گیریم، میبینیم که هم تفاهم ایجاد کرده، هم سوءتفاهم. هم زبان ما را بسته و هم گشوده؛ اما بیشتر گشوده است، تا بسته باشد. ما اینک بهتر از ۱۵۰ سال پیش میتوانیم خود را به بیان درآوریم. آنچه را نیز که «سنت» نامیده میشود، مفهومتر کرده، چون «سنت» نیز نیاز به ترجمه دارد. اگر انتقادی به ترجمه باشد، به نظر من بایستی بر زمینۀچنینی درک مثبتی از ترجمه صورت گیرد، درکی که در نهایت بر این بنیاد است که انسان زبانوَر است و به زبان، ترجمه تعلقی ذاتی دارد»(نیکفر،1394: 4-10).
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |