هرچند کتاب ایدۀ دانشگاه یاسپرس بیمقدمه وارد حوز فرهنگ علمی ما شدهاست، ولی ورودش را باید به فال نیک بگیریم. کوشش مترجمان توانای این اثر پیامدهای ارزشمند زیادی میتواند درپی داشته باشد ولی کمترین آنها این است که عبارت «ایدۀ دانشگاه» را به گوشمان میرساند و ما را به این اندیشه وا میدارد که دانشگاه اصولاً نه یک مکان یا حتی یک ساختار بلکه یک ایده و مفهوم فلسفی است. ما که خوشیم از پرداختن به مفاهیم انتزاعی، تلنگری میخوریم مبنی بر اینکه سرشتِ این انتزاعسرای ما یا همان دانشگاه خودمانیمان شایستگی تأمل فلسفی داشته و ما نکردهایم. دانشگاههای ما مشکلات فراوانی دارند ولی ازهمه بحرانیتر این است که هیچ ایدۀ مشخصی از آن حمایت نکرده و آن را جهتمند نمیکند. نه پایهگذاران دانشگاههای ما به چنین ایدهای اندیشیدهاند و نه در ادامه، کنشگرانِ دانشگاه به ایدهای دست یافتهاند که برآمدِ خرد جمعیشان باشد. روشن است که منظور من از ایده یک تصور اجمالی نیست، بلکه یک ایدۀ نظری فلسفی با چهارچوب مفهومی و عملی گستردهاش را مراد میکنم
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |